مختصر ابو هریره از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام
تهیه شده در قسم دراسات و ابحاث مرکز آل و اصحاب
ابو هریره در چند خط:
اسم ایشان در راجح ترین قول عبدالرحمن است و دلیل اینکه به ابوهریره ( پدر بچه گربه) کنیه گرفت و مشهور شده این است که خودش می گوید : کنیه ابو هریره را به من دادند چون من چوپان گوسفندان خانواده مان بودم که در حین چوپانی بچه گربه های وحشی را یافتم و آنها را در کیسه ام گذاشتم و هنگامی که به خانه باز گشتم صدای گربه را از کیسه من شنیدند و گفتند این صدای چیست ای عبدالشمس؟ من هم گفتم بچه گربهایی که در صحرا یافته ام و آنها هم مرا پدر بچه گربه خطاب کردند. و بدینگونه به این اسم مشهور شدم.
ایشان به دست طفیل بن عمرو الدوسی مسلمان گشت و چهار سال همراه پیامبر بود و در تمام جنگها ی بعد از خیبر شرکت داشتند.
ابوهریره و آل بیت رضی الله عنهم اجمعین
مسلم از ابوهریره روایت می کند که رسول الله (ص) روز خیبر فرمودند: این پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست می دارد و خداوند به دست او پیروزی را نصیب ما خواهد گردانید. سپس روایت می کند که پرچم را به حضرت علی داد.
و همچنین روایت می کند که رسول الله (ص) فرمودند: همانا فاطمه سرور زنان امتم است.
همچنین روایت می کند که رسول الله (ص) در مورد حسن فرمودند: خداوندا من او را دوست می دارم پس او و هر كه او را دوست می دارد، دوست بدار.
ابوهریره می گوید:بعد از این سخن رسول الله (ص) هیچ کسی را به اندازه حسن بن علی دوست نداشتم.
ابوهریره تصویری دیگر از حسن همراه با رسول خدا را برای ما نقل می کند و می گوید: من این مرد را بسیار دوست داشتم به خاطر این فعلی که دیدم رسول الله (ص) و حسن انجام می دهند. امام حسن در آغوش رسول الله (ص) بودن و انگشتانشان را در میان ریش آن حضرت فرو کرده بودند و رسول الله (ص) زبانشان را در دهان امام حسن می کردند و می گفتند: خداوندا من او را دوست می دارم پس او را دوست می دارد.
سعید بن المقبری می گوید: ما با ابوهریره بودیم، حسن بن علی بن ابی طالب بر ما وارد شد و سلام کرد. ما جواب سلام او را دادیم ولی ابوهریره متوجه ایشان نشد. ما گفتیم: ای ابوهریره! این حسن بن علی است که بر ما سلام نمود. ابوهریره خدمت او رسیده و عرض کرد: و علیک السلام یا سیدی! آن گاه گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود: او سیّد و آقا است.
پس عجیب نیست با چنین محبتی اگر ببینیم که ابوهریره روز وفات حضرت حسن می گرید و مردم را به گریستن فرا می خواند و شخصی که در آن روز حاضر بود روایت می کند که ابو هریره را دیدم که در مسجد ایستاده گریه می کرد و با صدای بلند میگفت: «ای مردم ! امروز محبوب رسول خدا از دنیا رحلت نمود و مردم نیز گریستن.اما در مورد حسین (رض) حادثه دیگری را با رسول الله (ص) برای ما روایت می کند و می گوید هرگاه حسين بن علي را مي بينم اشك از چشمانم جاري مي شود وعلتش اين است كه باري رسول الله (ص) از منزل خارج شدند و مرا در مسجد ديدند ، دستم را گرفته و برمن تكيه كردند . همراه با آن حضرت (ص) رفتيم تا به بازار « بني قينقاع » رسيديم در مسير راه هيچ صحبتي نفرمودند ، گشتي زدند و با هم برگشتيم . آن حضرت (ص) در مسجد نشسته خطاب به من فرمودند : پسر بچه را برايم صدا بزن در اين هنگام حضرت حسين دوان دوان خود را در آغوش رسول الله (ص) انداخت و دستش را در محاسن مبارك برد ، آن حضرت (ص) لبان حسين را باز نموده لبهاي خود را بر لبانش گذاشته فرمود : بار الها ! من او را دوست دارم پس تو هم او را دوست بدار.
برخی از روایت های ابو هریره در مورد حسن و حسین رضی الله عنهم
ابو هریره می فرماید: روزی پیغمبر(ص) ، با حسن و حسین از خانه خارج شدند و آنها را بر دوش مبارک سوار نموده بوند. در بین راه گاهی حسن را میبوسید و گاهی حسین را، تا اینکه نزد ما رسید مردی عرض کرد: یا رسول الله این دو کودک را دوست داری؟.
فرمود: آری، هر کس حسن و حسین را دوست بدارد من را دوست داشته و هر کس با آنان دشمنی کند با من دشمنی کرده است.
و روایت می کند که ما با رسول خدا (ص) نماز عشا را می خواندیم رسول الله (ص) در نماز هنگامی که به سجده می رفتند حسن و حسین بر پشت ایشان سوار می شدند و هنگامی که سرشان را از سجده بلند می نمودند آنها را با آرامی بر زمین می نشاند و چون به سجده باز می گشتند آنها نیز دوباره بر پشت رسول الله (ص) می رفتند و هنگامی که نمازشان تمام شد هر کدام را بر سمتی نشاندن و من نزد رسول الله (ص) رفتم و گفتم ای رسول خدا آیا به من اجازه می دهی تا آنها را به نزد مادرشان ببرم؟ گفتند نه در همین لحظه برقی جهید؛ رسول خدا(ص) به آن دو بزرگوار فرمودند: اكنون با جهش این برق، نزد مادرتان بروید. آنها همراه با آن برق حركت كردند تا وارد منزل شدند.
و روایت می کند که ما به همراه رسول خدا(ص) در بعضی از کوچهها راه میرفتیم، و آن حضرت صدای گریه حسن و حسین(ع) را – که همراه مادرشان بودند -شنید. من از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: پسرانم را چه شده که گریه میکنند؟ فاطمه فرمود: بر اثر تشنگی میگریند! حضرت برای حسنینش در طلب آب برآمد و در این حال و احوال آب نایاب بود و همه مردم در پی آن بودند؛ حضرت با آواز بلند فرمود: آیا کسی از شما با خودش آب دارد؟ ولی هیچ کس، حتی یک قطره آب نداشت! حضرت به فاطمه فرمود: یکی از آنان را به من بده، حضرت فاطمه(س) یکی از بچهها را از زیر پوشش و ستر بیرون آورده و به پیامبر(ص) داد، حضرت او را گرفت و بر سینهاش چسباند،طفل صیحه میکشید، حضرت زبان مبارکش را در کام او نهاد، طفل زبان حضرت را میمکید تا آرام و ساکت شد. حضرت همین رفتار را با دیگری انجام داد او نیز آرام گشت.
و ابو هریره (رض) فرمودند: شنیدم که رسول الله (ص) فرمود هر کس حسن و حسین را دوست بدارد من را دوست داشته و هر کس با آنان دشمنی کند با من دشمنی کرده است.
روایات ائمه اهل بیت از ابو هریره
سعید بن مرجانه رحمه الله از صحابه علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب می گوید: ابو هریره به من گفت : که رسول الله (ص) فرمودند : کسی که بردهی مسلمانی را آزاد کند، خداوند در مقابل هر عضوی از آن برده، عضوی از او را از آتش جهنم آزاد میکند.
سعید بن مرجانه می گوید من هم به سوی علی بن حسین رفتم و دیدم که علی بن حسین به برده اش که از عبدالله بن جعفر به هزار درهم و یا هزار دینار خریده بود تکیه داده و چون حدیث را شنید برده را آزاد کرد و در روایت دیگر علی بن حسین پرسید : ای سعید آیا تو این سخن را از ابو هریره شنیدی؟ گفت بله پس علی بن حسین گفت که مطرف را برایم صدا بزنید پس چون آمد بهش گفت برو که تو در راه خدا آزاد هستی.
امام محمد باقر و امام جعفر صادق از ابو هریره روایت می کنند.
در صحیح مسلم در سند حدیثی که عبدالعزیز الدراوردی و حاتم بن اسماعیل و سلیمان بن بلال هر سه نفر از جعفر صادق روایت می کنند که ایشان از پدرش محمد باقر از عبید الله بن ابی رافع کاتب امام علی (رض) از ابو هریره روایت می کنند و همچنین مسلم رحمه الله در کتاب الجمعه باب آنچه در نماز جمعه خوانده می شود حدیث 1498 می گوید:
حدثنا عبد الله بن مسلمة بن قعنب، حدثنا سليمان وهو ابن بلال، عن جعفر، عن أبيه، عن ابن أبي رافع، گفت: مروان ابوهریره را در مدینه به خلافت گماشت و خودش به سوی مکه رفت و ابو هریره نماز جمعه را امامت نمود که در رکعت اول سوره جمعه خواند و در رکعت دوم سوره منافقون، گفت هنگامی که نماز را تمام کرد بسویش رفتم و گفتم دو سوره ای که حضرت علی در کوفه می خواند خواندی ابوهربره فرمودند: چون شنیدم که رسول الله (ص) این دو سوره را در روز جمعه می خواند.
و قتیبه بن سعد و ابوبکر بن ابی شیبه روایت می کنند که حدثنا حاتم بن اسماعیل ح و حدثنا قتیبه حدثنا عبدالعزیز یعنی الدراوردی هر دو از امام جعفر از پدرش از عبدالله بن ابی رافع ، گفت : مروان ابو هریره را جانشین خود نمود مانند حدیث اول غیر از اینکه در روایت حاتم در سجده اول سوره جمعه را خواند و در دوم منافقون و روایت عبدالعزیز مانند حدیث سلیمان بن بلال است.
امام باقر حدیث را فقط روایت نمی کند بلکه از این حدیث به عنوان دلیل فقهی استفاده می کند و به آن عمل کرده و فتوا می دهد.
و از دیگر راویان ابو هریره می توان به محمد بن علی بن ابی طالب معروف به ابن حنفیه نام برد ایشان امام و ثقه و پارسا و عابد بودند و روایت از پدرشان در کتاب صحیح بخاری وصحیح مسلم به کثرت یافت می شود. و ایشان از ابو هریره مستقیم و بدون واسطه حدیث روایت میکند و همچنین پسرش حسن بن محمد بن علی بن ابیطالب نیز از ابوهریره حدیث روایت می کند.
و از دیگر راویان ابو هریره امام زید بن علی بن حسین و حسن مثنی می باشند و همچنین یاران حضرت حسین مانند سنان بن ابی سنان الدؤلی و بشر بن غالب الاسدی و عامر الشعبی و و شاعر نامدار فرزدق بن غالب التمیمی نیز از ابو هریره روایت دارند. و همچنین زید بن حسن بن علی بن ابیطالب و عبدالله بن حسن المثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب و از فرزندان حسین ، حسین بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب که عبدالله بن مبارک شاگرد ایشان بوده است، وعبدالله بن علی بن حسین بن علی و عمر بن علی بن حسین بن علی و زید بن علی بن حسین بن علی و ابنه حسین بن زید بن علی بن حسین سپس فرزندان امام جعفر صادق ، محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب و اسحاق بن جعفر بن محمد بن علی و علی بن جعفر بن محمد سپس علی بن عمر بن حسین بن علی. و عبدالله بن محمد بن علی ابن ابیطالب و ابراهیم بن محمد بن علی بن ابیطالب و محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب و پسرش عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب و پسر دیگرش عبیدالله بن محمد بن عمر و بسیار کسان دیگر که از ابو هریره روایت می کنند.
برای آشنای با تفاصیل بیشتر به ” ابو هریره در دیدگاه اهل بیت ” مراجعه نمایید .
تصوير شماره 1:
تصوير شماره 2: